ماجرای سیگار در ایالات متحده، معمولاً، بهصورت کشمکش میان دانشمندان و کنشگران قهرمان، از یک سو، و مدیران دروغگوی صنعت دخانیات، از سوی دیگر، روایت میشود. در این نبرد، دستۀ اول میجنگد تا حقیقت را به گوش مردم برساند و دستۀ دوم در تلاش است تا در کنگره نفوذ کند. سرانجام، حقیقت و سلامت پیروز میشود. ولی سارا میلوف در کتاب سیگار: تاریخچۀ سیاسی۱ روایت جالبتر و پیچیدهتری ارائه میکند. او نشان میدهد فراز و فرود سیگار در آمریکا با گذر این کشور از دولتی مشارکتی۲ -که براساس نیودیل شکل گرفته بود- به دولت کاملاً نئولیبرال کنونی درهم آمیخته است. در این میان، پیشرفت مهم در سلامت عمومی حاصل تحرکبخشی به یک چشمانداز اجتماعی سفتوسخت بود. بنابراین، ماجرا صرفاً قهرمان و ضدقهرمان نبود.افول دنیای پردودِ اواسط قرن بیستم چندان تأسفبرانگیز نیست. کارزار ضدسیگار در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ منجر به محیطهای کاری سالمتری شد، ولی استدلالهایی که ما را به اینجا رساندند بیشترشان نئولیبرالی بودند. اصلاحطلبان میگفتند غیرسیگاریها کمتر بیمار میشوند و نیاز به استراحت کمتری دارند؛ آنها بهندرت سیگارکشیدن را موضوعی در سلامت عمومی میدانستند که به طبقه، نابرابری نژادی، تحصیلات کم و بیکاری مرتبط است. سیگارکشیدن یا نکشیدن صرفاً مسئلۀ اراده، انتخاب و مسئولیتپذیری اخلاقی بود. وقتی بیماری شکست شخصی قلمداد شود، چه نیازی به نظام سلامت عمومی است؟میلوف میگوید ما اکنون در دنیایی زندگی میکنیم که «فرد سیگاری، تنها، در گوشهای از خیابان میایستد و کشاورز نیز بهتنهایی دربرابر غولهای صنعت سیگار قد علم میکند». (از این جهت، این کشاورزان در کنار کارگران غیرسازمانیافتۀ صنعتی و خدماتی، آزادکارهای با قراردادهای موقت, ...ادامه مطلب
فرادید| شما در سالن سینما نشستهاید و میتوانید با قطعیت بگویید آدمِ خوشتیپی که بغل دستتان نشسته یا اهلِ سیگار است یا وِیپِر میکشد؛ شما بوی سیگار را از لباس او استشمام میکنید. اما از آنجایی که او , ...ادامه مطلب